Overblog
Editer l'article Suivre ce blog Administration + Créer mon blog
Docteur Naim ASAS

منطق انتحاری

 

نویسنده: نعیم اساس، دوکتور دانشگاه سربون، پاریس

مرکز تحقیقاتی علوم اجتماعی مطلعات بین الملی در فرانسه

 

چکیده

هدف از نوشتن این برگه قضاوت در مورد تروریسم و محرکین آن نیست بلکه مطالعه میکانیسم و جستجوی عوامل وانگیزه های که افرادرا به حملات انتحاری سوق میدهد میباشد.

این مقاله در واقعت به شرح جزئیات یک رویداد اجتماعی میپردازد که درعصر حاضرابعاد بین المللی  دارد. نگارنده این مقاله خشونت به هرشکل که باشد بخصوص حملات انتحاری و کشتن بی گناه هانرا درهر گوشه دنیا که باشد تقبیع میکند. این تحقیق بازتاب تفاسیر مطالعات قبلی و انعکاس یافته های پژوهشگران علوم اجتماعی در مقام امانت داری علمی و تحقیقی صورت گرفته است،

ارائه موضوع

انتحاری در حملات تروریستی یک نوع خودکشی هدفمند که از قبل پلان و طراحی شده ویک وسیله تخریب دیگران و آسیب زدن به دشمن جهت ضعیف ساختن مورال آن است.

در طول جنگ سرد، تروریسم یک موضوع ملی در داخل کشورها ویا بین دوکشور بود و می دانستیم که بازیکنان اصلی کیها هستند و هم انگیزه ها و خواست های شان چیست . تروریسم در آن زمان بیشتر ابزار دیپلماسی قهری بود تا یک جنگ با حریف ، ایجاد ترس در میان مردم یا کشتن مردمان بیگناه .سازمان های تروریستی اغلبا مربوط به کشورها بودند و در چارچوب های نظری و عملیاتی کنترل شده تکامل می یافتند وا هداف سیاسی داشتند.

در عصرحاضر ماهیت ، شیوه مبارزه واهداف تروریسم تغیر کرده است وابعاد جهانی گرفته است، عملیاتهای این بازیکنان جدید غیر قابل پیش بینی و خشونت شان غیر منطقی بوده و به شکل مدرن جنگ می جنگند. هدف حملات تروریستی مدرن بخصوص به کار گرفتن انتحاری تلاش برای تحمیل اصلاحات، تغیر وضعیت و ایجاد ترس و ارعاب در میان مردم است

تروریست ها اغلبا به عملیاتهای انتحاری تباه کننده خود مشروعیت می دهند و به ادعاهای خود معتقد اند. نامزد های حملات انتحاری با استفاده از کمربندهای انفجاری و یا ربودن هوا پیما هانتها خودرا می کشند ،بلکه دیگر ان ،بخصوص بی گناهان را هم ازبین میبرند.

آیا خشم یا نفرت، افراد انتحاری را به این عمل واداشته است؟. آ یاانتحار کننده گان متعصبان مذهبی و مردمان وحشی هستند ویا بدون کدام علت سیاسی واقعی این عمل را انجام میدهند؟

در این نبشته موضوع تحقیق ام را منطق انتحاری نامیده ام، زیرا میخواهیم بدانیم اهداف و انگیزه های که یک انتحاری را به چنین عمل تشویق مکنند چیست . آ یا انتحار کننده، بیعدالتی، عوامل ایدیولوژیکی و یا دیگر عوامل اجتماعی، اقتصادی را بنیاد عمل خود قرار میدهد ؟

واقعیت اجتماعی

حملات انتحاری در سیاست بعضی سازمانها و بخصوص اسلامیست انتخاب موجه است. بداین سبب، می توان آن را به عنوان یک واقعیت اجتماعی که در ارتباط با زندگی اجتماعی است در نظر گرفت. یک رویداد اجتماعی مجزا از جامعه نیست، تابع نظم خاص خوداست و توسط مفاهیم، تئوری ها و روش های تحقیق در علوم اجتماعی مطالعه میشود.

. تدوین سوال اولیه

کدام عوامل در حال حاضر انگیزه حملات انتحاری هستند؟

با این سوال باید واقعیت اجتماعی را توضیح کرد. این باید واقع بینانه وپاسخ باید امکان پذیر باشد. نباید قضاوت های ارزشی ، روانی و یا فلسفی در آن اضافه گردد.

تحقیق، تجزیه و تحلیل و سنتز

ا.طرح مفاهیم

مفهوم اول: حمله انتحاری

مرگ انتحاری: تلقین دائمی و طولانی است.

انگیزه های الهی و عرفانی (دفاع از مذهب): مرگ در راه خدا و وطن.

تقدیس یک علت مهم تر از زندگی افراد

مرگ محل تحقق خود فرد انتحاری

دفاع ازتمامیت ارضی خود : سازمان های سکولار حملات انتحاری را در مناطق بحران در پاسخ به تجاوز بیگانه علیه اهداف نظامی (به عنوان مثال سیستم ناعادلانه) انجام میدهند.همینطور سازمان های اسلامی مانند جهاد اسلامی و حماس در برابر اسرائیل و مردمش که همدست یک سیستم ناعادلانه اند از حملات انتحاری استفاده کرده وانتحار کننده را لقب شهید میدهند.

عوامل مذهبی : القاعده، داعش و طالبان انگیزه عملیاتهای انتحاری خود را جهاد و دفاع از مذهب قلمداد میکنند. در واقعیت هدف این سازمانها (مذهبی وسکولار) سیاسی است.یعنی به این مفهوم که استراتژی انتحاری کشتن افراد بیشتر و تخریب جانب مقابل بخاطر بدست آوردن اهداف سیاسی خاص است.

ب. تحقیقات و بررسی

توضیح دورکیم در مورد خودکشی

همانطور در این اسناد مشاهده میکنید، بمب گذاران انتحاری بخصوص فلسطینی ها بخاطر یک علت مبارزه می کنند که از نظر آنها عادلانه است زیرا جان خودرا در راه حق علیه باطل می دهند تا نشان دهند که با بی عدالتی مخالف اند.اگر کمی دقت کنیم، مشاهده میکنیم که مشخصات و انگیزه های همه افراد انتحاری در جهان مشابه نیستند و جامعه شناسان هم تفسیر مشابه از حملات انتحاری ندارند. به این ترتیب ما می توانیم، طور مثال، باتوضیح پروفایل های مختلف با استفاده از نوع شناسی خودکشی دورکیم انگیزه های حملات انتحاری را تشرح کنیم

دورکیم سوال میکند کدام عوامل باعث میشوند تا یک انسان به زندگی خود پائین دهد؟ .

دورکیم خودکشی رابر چهار گروه متمایز تقسیم کرد وانرا بر پایهٌ همبستگی اجتماعی پایه ریزی کرد.

خودکشی خودخواهانهEgoistic

خودکشی دیگرخواهانه (Altruistic

خودکشی آنومیک (Anomic

خودکشی قضا و قدری (Fatalistic

۱.خودکشی خودخواهانه

بنیاد خودکشی خودخواهانه، تنهایی، درون گرایی، انزوا، و یا نوعی اختلال روانی اند. دراین نوع خودکشی همبستگی فرد با زندگی خانوادگی سست ویا ضعیف است، فرد به یک فقدان یکپارچگی مبتلا میگردد.به همین اساس نرخ خودکشی نسبتا بالا که در مجردان دیده می شود، تایید بر این مدعا است.

۲.خودکشی دگر خواهانه( نوعدوستانه)

این نوع خودکشی بر اثر شدت عمل افراد بطور افراطی صورت می گیرد . خودکشی می تواند به فردیت افراطی و هم به تنظیم اجتماعی افراطی ارتباط داشته باشد، فرد وظیفه اخلاقی عمیقی درخود احساس می کند و علاقه مند می شود تا خود را فدای دیگران کند . احساس همبستگی و انسجام قوی نسبت به یک گروه فردرا از خود بیرون میکند .

خودکشی انومیک

با تضعیف هنجارهای اجتماعی در دوران بحران های شدید اقتصادی و اجتماعی فشار تورم در جامعه شدید میشود، احتمال خودکشی بیشتر.

خودکشی ناشی از بی هنجاری درست در برابر خودکشی های سنتی که از نوع خودخواهانه است، قرار می گیرد . در این نوع خودکشی، فرد به حیاتش نه از آن رو پایان می دهد که هنجاری را شکسته، یا به قانون مورد پذیرش گردن ننهاده، بلکه بدین سبب دست به خودکشی می زند که بعد از تلاش بسیار زندگی را سراب، پیروزیها را بی فرجام و حیات را پوچ یافته است.

خودکشی تقدیرگرایانه جبری زندگی اجتماعی بسیار تنظیم شده است،نقش فرد کاهش می یابد، زمانی که جامعه به شکل افراطی دست به ” ایجاد نظمی دستوری ” می‌زند و فرد به شدت تحت انقیاد و تقلید اجتماعی قرار دارد و همه امور کنترل شده ،منظم ،خشک و بی روح است. در این مواقع حق گزینش از افراد سلب شده و فرد تحت شرایط اجباری ، نمی‌تواند اهداف و راه‌های رسیدن به آن‌ها را فراهم کند و سرانجام به قضا و قدر تن می‌دهد

انتخاب نظریه ها

طوریکه در صفحات قبلی از منطق انتحاری صحبت کردیم، محققین همیشه این سوال را طرح کرده اند، کدام انگیزه ها انتحار کننده را متقاعد می سازد تا ازجان خود بگذرد. آیا انگیزه های مادی، معنوی، اجتماعی ، روانی و غیره. بعضی دانشمندان علوم اجتماعی این پرسش را به بحث گرفته اند که میتوان دراینجا مورد بررسی قرار داد.گروهای مانند القاعده، بوکوحرام، داعش و طالبان حملات انتحاری را جهاد نامیده و انتحار کننده راشهید. ولیمحققین مانند زیزک، عمل انتحاری را با باورها یا عقاید متزلزل انتحار کننده ربط میدهند. او میگوید افرادیکه اعمال انتحاری را قبول میکنند، اصلا اشخاص افراطی نیستند و از آنچکه دفاع میکنند، به آن عقیده راسخ هم ندارند و جهت ثابت کردن حقانیت عقاید شان 1این افراد با انجام عمل انتحاری میخواهند شکل واقعی به باورهای خود بدهند.

اکثرا دانشمندان به این عقیده هستند که انتحارکننده گان آله دست محرکین اند و قربانی دسایس آنها میشوندو اغلبا عوامل اجتماعی مختلف باعث میشوند تا آنها به چنین عمل دست بزنند. طوریکه ج-کرشمبولت داکتر روانکاوی، عمل انتحاری را باعوامل اجتماعی ارتباط میدهد :2«تفکر افراطی احتمالا بیش از همه از برداشت های غلط زندگی اجتماعی الهام میگیرد» بعضی دانشمندان انگیزه افراد انتحار کننده را مذهبی و داطلبانه قلمداد میکنند.در حالیکه تعداددیگری محققین، نسل نو تروریسم را «فاقد همه اندیشه های اسلامی (اولیفیه روا) دانسته و عمل انهارا با قهرمان سازی خیالی که مرگ وخشونت را با خود دارد مقایسه میکند».3

همچنان پرفسیور فتحعلی مـقدم ،استاد روانشناس دانشگاه جورج تاون معتقد است که بحران هویت جمعی وفاکتور های یاس و ناامیدی ریشه های اساسی اعمال انتحاری هستند . به همین ترتیب داکتر یوسف یادگاری استاد دانشگاه طب کابل ادعا می کند که حدود هشتاد درصد از بمبگذاران انتحاری درافغانستان به بیماری های روانی و یا جسمی مبتلا بوده اند

همینطور مارک سگمن جامعه شناس و روانشناس امریکائی در کتاب خود «تصویر واقعی تروریستان» می نویسد که وجه مشترک همه تروریستان یا سلافیست های جهانی، ایده جهاد است که عنصر مرکزی روابط شبکه های تروریستی را تشکیل میدهد.4

بر عکس پروفسور روبر پاپ از دانشگاه شیکا گو امریکا،در اثر خود «از جان گذشته برای فتح ـ استدلال استراتژیک تروریسم انتحاری« طوری استدلال میکند که دلیل عملیات های انتحاری نه مذهب است، نه افراطیون اسلامی بلکه یک استراتیژی جنگ جهت مجبور ساختن اشغال گران است تا از خاک شان عقب نشینی کند. وی با آمار نشان میدهد که تیگر تمول یک گروه مارکسیتی در سلیلانکا اولین گروپی است که مقام اول رادر انجام عملیات های انتحاری در جهان داشته است. به گفته وی، تجربه بیست سال قبل نشان میدهد،« زمانیکه اشغالگران خاک تروریستان را ترک گفته اند، دیگر از عملیات انتحاری در آنجا خبری نبوده است».5

پروفسیور برایان ویلیام استاد اسلام شناسی دانشگاه دورتمند المان عقیده داردکه بخشی از داوطلبان بمبگذاری انتحاری افکار و تمایلات برای “خودکشی کلاسیک” دارند

به نام اسلام و خلوص، با استفاده ازخشونت وتخریب تروریست از فداکردن جان خود دریغ نمی کندخلوص و فداکاری قطب مهم این عمل اند ٰاز بین بردن دیگران در واقعیت تقویت خود تروریست است« 6

بااقتباس از نظرماکس وبر، فرنسوا جره می نویسد که با توجوع دقیق باانگیزه های روانی، مکس وبر میان ورت و زورت راشنالیتت تفاوت میگذارد عملی که اهداف مادی دارد و اعمال که اهداف معنوی یعنی یک ایدآل، متفاوت اند و نظر به شرایط کلتوری و ماهیت درگیری» وابسگتی دارد. 7

. یک عده محققین عملیات های انتحاری تروریستان را با اندیشه جهاد اسلام ارتباط میدهند

پیر منونی استاد دانشگاه در رشته روانشناسی در شهر نیس فرانسه ایدیولوژی را منبع عملیاتهای انتحاری میداند و می نویسد که «ایدیولوژی یک .سازمان قدرتمند، ایجادگر افکار یا اعمال واحد است

پال برمن نویسنده امریکایی در مقاله خود «جهادیسم عامل اجتماعی ندارد»، می نویسد که دکتورین عوامل عمیق (تروریسم) عمیقا غلط است. به گفته وی ، «بنیاد خشم تروریستی نفرت است و نفرت یک احساس است که در سخن تبارز میکند، یعنی سخن می تواند اشعار، آهنگ، خطبه ها و هر آنچه که یک سیستم ایدئولوژیک کاملا از آن تغذیه شود باشد9.

جیل کپل در کتاب خود «ترور وشهید » طوری استدلال میکند که فدا کردن جان در اسلام بخصوص بخاطر دفاع از دین و خاک عالی ترین درجه یعنی درجه شهادت است که خود یک عمل مثبت در اسلام تلقی میشود. وی حملات انتحاری فلسطینی ها علیه اسرائیل را نمونه قرار میدهد و میگویید که علمای اسلام چنین عملیات هارا تا يید میکنند. به گفته وی، بعد از حملات انتحاری ۲۰۰۱ علیه امریکا در نیورک و واشنگتن توسط القاعده و اعلان «جنگ ضد ترور» تعداد کثیر علمای اسلام این عملیاتهارا ضداسلامی دانسته و بدین سبب گفته اند که عاملین این عملیاتها نتها درجه شهادت را ندارند، بلکه منفور شناخته میشوند واز اینرو عمل انتحاری یک عمل منفی و ضد اسلامی شناخته میشود. 10

طوریکه در قرآن مجید ذکر شده است :

«هرشخصی کسی را می کشد که وی عامل قتل دیگران ویا فساد در روی زمین نباشد، چناچه بشریت را میکشد وهرکسیکه زندگی کسی را نجات میدهد مانند اینکه بشریت را نجات میدهد» 11

1LAURENT DE SUTTER, théorie du Kamikaze, éd.PUF, Mai 2016, p.70-71

2Gérald Bronner, La pensée extrême, Ed. Presse Universitaire de France, 2016, p. 41.

3Une révolte générationnelle et nihiliste, par Olivier Roy, « le Monde » 25 novembre 2015, p.16-17

4Marc SAGEMAN, le vrai visage des terroristes, Psychologie et sociologie des acteurs du djihad, Editions Denoêl, Paris, 2005, p. 185.

5Robert Pape, L'auteur de «mourir pour gagner» a été interviewé par le Magazine The Américan Conservative. L’interview y a été publiée le 18.7.05 .Copyright The Américan Conservative.

6Alexandra Laignel-Lavastine, la pensée égarée, islamisme, populisme : essai sur les penchants suicidaires de l'Europe, Ed, Grassat et Fasquelle, Paris 2015, p.20.

7François Géré, les volontaires de la mort, l'arme du suicide, éd,Bayard, Paris, 2003, 137

8Pierre Mannoni, les logiques du terrorisme, Edition in press, Collection Psycho-Polis, 2004, p.135-136.

9Paul Berman, in le monde des idées, résister à la terreur, Editions de l'Aube, 2016, p.97-105

10Gilles KEPEL, Terreur et martyre, Editions Flammarion, Paris, 2008, p. 118 à 127.

11قرآن مجید، سوره ۵/۳۲

 

ولی عبدالستار دوشوکی در مقاله خود تحت عنوان «در ذهـن بمبگذار انتحاری بلوچ چه میگذرد ؟« می نویسد : «پروفسور آرئیل مِراری و تیم او در دانشکده روانشناسی دانشگاه تل آویو با بسیاری از "اعزام کنندگان" و انتحاریون ناموفق فلسطینی در

زندان های اسرائیل مصاحبه کرده و در این زمینه نتایج تحقیقات گسترده خود را ارائه داده است. او نتیجه گیری می کند که هیچکدام از انتحاریون ناموفق، از یک فلسطینی معمولی و عادی رادیکالتر و ستیزه جو تر نیستند؛ و ماموریت انتحاری اولین درگیری آنها با خشونت و تروریسم بوده است. انگیزه ایدئولوژیکی (مذهبی) دلیل اصلی تبدیل آنها به بمبگذار انتحاری نیست»1

فرمولاسیون فرضیه های پژوهش

بازگشت به سوال اصلی: کدام عوامل در حال حاضر انگیزه حملات انتحاری هستند؟

ما پنج عامل مهم برآوردو شناسایی کرده ایم:

عامل قومی-ملی گرا: یک استراتژی بخاطر بیرون راندن اشغالگران.

عامل سیاسی با پوشش دینی: مبارزه در مقابل اسرائیل به منظور انجام ایجاد یک دولت فلسطینی.

عوامل اجتماعی: بحران هویت در میان جوانان، به نظر برخی آنها بی بند باری فرهنگ غرب جامعه را به طرف نیستی وانحطاط سوق داده است و در هنجارهای خانواده خود را به رسمیت نمی شناسند. آنها می خواهند ارزش های جدید اخلاقی و فرهنگی خودرا در سراسر جهان تحمیل کند.

عامل اقتصادی : بیکاری در میان روشنفکران جوان که از دانشگاه ها خارج میشوند و آینده ندارند.

عوامل ایدیولوژیکی.

ایجاد اثبات تجربی به منظور بررسی فرضیه ها

. آزمون درک از حقایق

اسرائیل / فلسطین

در غرب عملیاتهای مسلحانه فلسطینی ها بخصوص حملات انتحاری علیه اسرايیل بمثابه عمل « تروریستی» نامیده میشود و یک مفهوم منفی را در خود دارد. ولی فلسطینی ها ویک عده مسلمانان، بخصوص محافل سیاسی و بعضی علمای اسلام، چنین عملیاتهارا جهاد حق برعلیه باطل نامیده و آنرا قهرمانانه گفته اند. از این نگاه چنین عملیاتهای شهادت طلبانه، اقدامی مثبت تلقی شده که توسط فلسطینی ها برای دفاع از خود انجام می شود. آنهائیکه جان خودرا در این راه فدا میکنند، نوع زندگی را دفاع می کنند که حق، عدالت و آزادی بر آن حکمفرما باشد و مردم در آن احساس عزت و کرامت کند.

در اینجا فرضیه اول و دوم مان، یعنی ملی گرا و عامل سیاسی با پوشش دینی، یک استراتژی بخاطر بیرون راندن اشغالگران میتواند تطبیق گردد.

بعضی محققین عملیات های انتحاری را با اسلام جهاد ارتباط میدهند ولی بدون اینکه در این مورد به قران رجوع کنند. این یک واقعیت است که جهاد در اسلام فرض است ولی ان هم شرایطی دارد.علمای اسلام، شهادت را بخاطر جهاد ومبارزه و آزادی مسلمانان اسلامی خوانده ولی عمل انتحاری وکشتن بی گنهاهان را یک عمل غیر اسلامی و غیر انسانی گفته اند.به اساس مقاله تابناک، در اثر حملات تروریستی، مسلمانان بیشتر از دیگران قربانی شده اند. طور مثال از آغاز سال۲۰۱۵ الی جولای ۲۰۱۶ در حدود ۲۸۰۳۱در حملات تروریستی در جهان کشته شده اند که، ۲۰۱۹۳ نفر آن در خاورمیانه بوده است و بیشترین آنها مسلمانان بوده اند. 2.

افرادیکه عملیاتهای انتحاری را بخصصوص تحت نام اسلام در اعراق،ترکیه ویا کشورهای اروپایی انجام میدهند، از لحاظ جغرافیائی، کلتوری، اقتصادی، اجتماعی، مذهبی و سن با هم شباهت ندارند و سطح آگاهی و انگیره های که آنهارا به این عمل ترغیب میکند متفاوت اند . هیچگا نمی توان عملیاتهای تروریستی آنها را با بنیاد کلتوری و زبانی شان ارتباط داد، زیرا جوانانیکه با گره داعش پیوسته اند، همه شان از خانواده های مسلمان نیستند و بیشتر از ۱۲۰ کشور جهان امده اند. یک تعداد شان از خانواد ه های کاتولیک هستند که به دین اسلام رو آورده اند ویک عده دیگر شان از خانواده های یهودی مذهب هستند که دراین اواخر مسلمان شده اند.به این مفهوم که این تروریستان ازهمه ادیان ، نژاد و قاره های دنیا دور هم جمع شده اند واز یک طایفه یا قوم نیستند.

یک عده محققین طوری استدلال میکنند که گویا جوانان خورد سال بین ۱۲ الا ۲۰ ساله اکثرا عملیات های انتحاری را انجام میدهند و فاکتور سن و تجربه کم زندگی سبب میشوند که به زودی آله دست تروریستان حرفوی شوند. اگر چنین است در مورد پیلوت های انتحاری جاپانی و افراد انتحاری که بیشتر از ۲۸ سال دارند چه گفت؟. طور مثال درحملات ۱۳ نوامبر ۲۰۱۵ در پاریس ،اسمیل عمر مستفی ،۲۹ سال داشت، سمی انیمور ۲۸ سال داشت.

عامل اساسی اماده گی یک عده این افراد به عمل انتحاری نه ناامیدی از جامعه است ونه از وضع نادرست اقتصادی. عوامل که آنهارا به عمل ترغیب کرده است جای دیگریست. طورمثال یک عده جوانانیکه از فرانسه به گروه داعش پیوسته اند و یا در عملیاتهای انتحاری این گروه جان خودرا ازدست داده اند، از طبقه متوسط و یا مرفع جامعه اند، و آنها دریک جامعه ثروتمند مانند فرانسه بزرگ شده اند.در اینجا جاه دارد که فرضیه سوم،( عوامل اجتماعی: بحران هویت در میان جوانان، به نظر برخی آنها بی بند باری فرهنگ غرب جامعه را به طرف نیستی وانحطاط سوق داده است و در هنجارهای خانواده خود را به رسمیت نمی شناسند. آنها می خواهند ارزش های جدید اخلاقی و فرهنگی خودرا در سراسر جهان تحمیل کند( یعنی عوامل اجتماعی انتحار را تذکر دهیم.

بعضی محققین عملیات های انتحاری را با مذهب و اسلامیست هاارتباط میدهند درحالیکه گروه های مارکسیستی در بعضی نقاط جهان عمل انتحاری را وسیله مبارزه خود قرار داده اند. طور مثال ببرهای(تیگر) تامول، یک گروه سکولار، ملی و مارکسیست-لنینیست که علیه دولت بودایی سریلانکا مبارزه می کند، ده ها عمل انتحاری را انجام داده است .

همینطور در فبروری ۲۰۱۳ یک گروه رادیکال های چپ ترکیه DHKP-C در بیانیه مثئولیت حمله انتحاری علیه سفارت ایالات متحده آمریکا در آنکارا بر عده گرفت. همچنان در برج اگست ۲۰۱۶،حزب کارگران کردستان که تمایل مارکسیستی دارد، مسئولیت بمب گذاری انتحاری که 11 پلیس ترک را در جنوب شرقی ترکیه در نزدیکی مرز سوریه کشت بدوش گرفت. دراینجا میتوان فرضیه پنجم،(عوامل ایدیولوژیکی) عوامل معنوی یا ایدیولوژیکی را تطبیق کرد.

پاسخ به سوالات اصلی

ایا افرادانتحاری یک منطق خاص دارند؟

کدام انگیزه ها افراد را به عمل ا نتحاری واداشته است؟

قبل از پاسخ به این سوالباید یاداور شد که حملات انتحاری تنها پدیده قرن ۲۱ ویا اختراع افراطیون اسالامیست نیستند، زیرا طیارات کامیکاز ژاپنی در هنگام جنگ عملیات های انتحاری را هم انجام میدادند . زنان انتحاری الجزایر بر علیه ارتش فرانسه ، تیگر یا ببر های تامول هندومذهب در سریلانکا، نمونه های بارز این شیوه خشونت قبل از اسلامیست ها در جهان می باشند.دوركيم، خودكشي و مذهب را با هم ارتباط میدهد. وی دو حالت افـراط و تفريط را به تصوير ميكشد و ميگويـد انـسجام و يكپـارچگي بـسيار ضـعيف يـا انـسجام و يكپارچگي بسيار قوي هر دو باعث خودكشي ميشوند.در تحلیل دور کیم، خودکشی یک نوع فرار از جامع است و فرد به خود فکر میکند در حالیکه درعقب عمل انتحاری اندیشه واهداف جمعی پنهان است.

اگر کمی به عمق مثله بنگریم، انگیزه های عمل انتحاری متعدد و ریشه های اجتماعی، روانی و ایدیولوژیکی بسیار عمیق دارد که در وجود یک مقاله تحقیقاتی نمی توان‌آنرا خلاصه کرد.طور مثال اگر ریشه های پدیده تروریسم معاصر بخصوص افراطیت که از حملات انتحاری استفاده میکند را جستجو کنیم، فاکتورهای متعدد مانند جهانی شدن اقتصاد ونفوذ فرهنگ غرب درجوامع سنتی اسلامی ومخالفت یک عده گروهای تندرومذهبی دراین کشورها با طرز زندگی غرب نمونه بارز یکی ازعومل تروریسم است . سرج البوی جامعه شناس فرانسوی چنین مینویسد : " جامعه سنتی"، که برخی ها آنرا "بی حرکت"، "پایدار" و یا "محافظه کار" نامیده اند، میراث های فرهنگی را ارزش میدهد وبه تغییرات اجتماعی به نظر خصمانه می بیند»3.

میتوان از عوامل مانند اشغال نظامی افغانستان توسط اساکر شوروی و بعدا توسط اساکر امریکائی، اعانت به قرآن وکشتن ملیونها افغان بی گناه، رشد اسلام بنیادگرا و فرهنگ شهادت، موجودیت اساکر امریکا در سرزمین مسلمانان، ویران نمودن کشورهای مانند عراق،لیبیا وسوریه ورفتار غیرانسانی اساکر امریکائی با زندانیان درزندان بگرام، ابوغریب و گوانتانمو نام برد. آیا سرکوبی مسلمانان در چرچنینی توسط روسها، سرکوبی مسلمانان ایگور در چین ، قتل عام مسلمان در یوگوسلاوی توسط سرب ها، قتل عام مسلمانان در بیرمنی، قتل هزاران انسان به جرم مسلمان بودن شان در مرکز افریقا بالای افکار افراد انتحار کننده تاثیر ندارد؟ مثله فلسطین و پشیبانی بیدریغ آمریکا و غرب ازاسرائیل و سیاست تبعیض آمیز بعضی کشور های غربی مانند فرانسه و بلژیک در مقابل خانواده های مسلمان ، فقر اقتصادی کشورهای اسلامی و تاثیر ات روانی این همه فاکتور ها بدون تردید بالای شخصیت افراد انتحاری تاثیر گذاشته است و میتوان این عوامل را بنیاد منطق انتحاری بر شمرد.

عوامل دیگری ،مانند استفاده از اسلام و تروریسم به مثابه ابزار سیاست بعضی دولت ها، اندیشه استفاده پدیده انتحاری را وسعت بخشیده است.

طور مثال پاکستان برعلیه افغانستان وهند با ایجاد صدها مدرسه دینی افراطیت را ترغیب و صدها انتحاری را تربیه و به این دوکشور همسایه و رقیب صادر کرده است.

جوامع علمی، منطق انتحاری را وقتی درک خواهد کرد که با یک روش تحقیقاتی گسترده تمام ابعاد و انگیزه های اجتماعی، اقتصادی، تاریخی، روانی،مذهبی، ایدیولوژیکی و فزیولوژیکی افراد انتحار کننده را در نظر گیرد و باارائه آمارهای دقیق معمای این پدیده را کشف کند.

1http://www.alarabiya.net/views/2011/05/09/148391.html

2http://www.tabnak.ir/fa/news/607107/مقایسه-آماری-و-جغرافیایی-کمترین-و-بیشترین-کشته-ها-و-حملات-تروریستی-در-جهاناینفوگرافی

3Serge Albouy, Sociologie psychologie sociale, Editions, privat, 1990, Toulouse, p.137.

 

نتیجه گیری

حملات انتحاری در عین زمان که نمایشی، تئاتری و رسانه ای است و افراد انتحار کننده به عنوان بمب های انسانی تحت نام شهدا، قهرمانان، مجاهدین، سربازان خدا، در تلاش اند به عنوان آیکون های حق و عدالت خودرا جازنند.درمنطق انتحاری بیشتر همه هدف خلق کردن جاذبه است تا تاثیرات روانی قساوت و وحشت واثرگذاری آن بالای دیگران. به نمایش گذاشتن قساوت عنصر اساسی حملات انتحاری است. حملات انتحاری تصاویر بی رحمانه را به نمایش میگذارند، و هدف بمب گذارن انتحاری ضربه زدن به روان دیگران است.

با این اعمال، اعضای جامعه مورد هدف، با احساس تهدید، ناامنی ودست پاچگی زندگی می کنند. احساس ترس مداوم آنهارا به وحشت می آورد و تغییر بزرگی در طرز زندگی شان بوجود می آورد. ازرفتن به اماکن عمومی اجتناب می ورزند، سفر خودرا لغو میکنند، به همین ترتیب اختلال اجتماعی بوجود می آیدو روان عموم مردم تحت تاثیر قرار میگیرد.استراتژی انتحاری سه هدف راتعقیب میکند: با کشتن دیگران تحمیل ترور در جامعه مورد هدف، آگاه ساختن اذهان عامه از ادعاها یا خواست های شان و در نهایت آگاه ساختن افکار عمومی بین المللی از موجودیت وخواستهای شان و واکنش مراجع ذیربط. از دیدگاه این منطق اقدامات تروریستی صرفا جنبه روانی برای رسیدن به اهداف سیاسی دارد. بنابراین به نمایش گذاشتن نتایج حملات تروریستی در رسانه ها، دو نوع قربانی را به جا میگذارد. اول قربانیان مستقیم که کشته میشوند و قربانیانی دومی افکار عمومی ملی و بین المللی است. رسانه ها در حال حاضر میدان جنگ و وسیله گسرش تروریسم جهانی اند.هدف انتحاری به مثابه یک ماشین واقعی مرگ، ایجادوحشت و ترس است.

جهان نتنها با تروریسم سیاسی دینی بین المللی ، بلکه با تروریسم که منبع اجتماعی، اقتصادی، منطقوی و فرهنگی که مشخصات خودرا به اشکال مختلف در هر کشوردارد روبرومیباشد.

اکثرا انگیزه‌های انتحاری را مذهبی قلم داد کرده اند و شهادت‌طلبی را محور اصلی ان بر شمرده اند. ولی واقعیت چنین نیست، زیرا تروریسم بخصوص حملات انتحاری پدیده است که یک تاریخ کهن دارد و تنها مذهب یا شهادت طلبی انگیزه این حملات نیستند. ببرهای تامول درسلیلانکا، حزب گارگر کوردستان و یا کمیکاز های جاپانی که حملات انتحاری را انجام داده اند هیچ انگیزه مذهبی ندارند بلکه بخاطر یک آرمان جان خود را فدا کرده اند.

فداکردن جان آخرین شیوه مبارزه گره های مقاومت فلسطین است که از نا امیدی از جامعه بین المللی سرچشمه میگیرد. چون آنها وسیله دیگری جز شهادت داوطلبانه که بالای اسرائیل فشارارند ندارند، ازاینرو خود را بصورت «بمب های انسانی» در آورده و «امنیت» رقیب یعنی اسرائیل را بر هم میزنند.

در اعراق اکثر افرادی که عملیات های انتحاری راانجام میدهند مردمان بومی نیستند درحالیکه شورش توسط گروههای عراقی اعم از گروههای اسلامی، ناسیونالیسم، بعثي و ... صورت می پذیرد. اکثراً افراد انتحاری از کشورهای مراکش،عربستان، الجزایر، تونس و کشورهای غربی می باشند. شرح این پدیده یعنی "پدیده شهادت بدون مرز"به یک تحقیق عمیق نیازدارد. زیرا درک چنین پدیده مبهم و گنگ سخت و دشوار است. سوال در اینجاست چگونه یک مسلمان مقیم غرب باتمام رفاه وآسایش و یا یک یهودی یا مسیحی مذهب تازه مسلمان شده حاضر می شود بهمراه خانواده اش به عراق برود ودر یک عملیات انتحاری باعث مرگ خود و از بین بردن دیگران شود؟. هدف این عملیات ها نیروی نظامی آمریکائی و متحدینش در عراق نیست بلکه متوجه نیرو های امنیتی عراق و جامعه شیعه این کشور میباشد.

در افغانستان نتها انگیزه های مذهبی، شهادت طلبی( وعده ۷۲ دختر باکره در بهشت) و اندیشه جهاد برعلیه ملحدین در عقب حملات انتحاری نبوده بلکه مشکلات اقتصادی،گرسنگی، بیکاری ،فقر مردم یک عده جوانان را مجبور به انتحار میکند. برخورد نادرست ارتش افغان وخارجی ها با مردم در عملیات های نظامی یک عده را عقده مند ساخته و وابسته گان قربانیان بیگناه به خاطر گرفتن انتقام از دولت، به نزد سازمان دهنده گان انتحاری میروند

 

Bibliographie :

 

 

Andréani, Gilles, et Pierre Hassner. Justifier la guerre ? de l’humanitaire au contre-terrorisme. References. Paris: Sciences Po, Les presses, 200.

Baudouï, Rémi. Géopolitique du terrorisme: les territoires de l’insécurité de l

mondialisation. 128. Paris: A. Colin, 2009.

. Les défis du terrorisme. Transversale débats. Paris: Ellipses, 2007.

Baudrillard, Jean. L’esprit du terrorisme. Collection l’espace critique. Paris: Galilée, 2002.

Bauer, Alain, et Jean-Louis Bruguière. Les 100 mots du terrorisme. Que-sais-je ?.

Paris: Presses universitaires de France, 2010.

Bénézech, Michel, et Nicolas Estano. « À la recherche d’une âme : psychopathologie de la radicalisation et du terrorisme ». Annales Médico-psychologiques, revue psychiatrique 174, no 4 (mai 2016): 235 49. doi:10.1016/j.amp.2016.01.001.

Bergamín, José. Terrorisme et persécution religieuse en Espagne: 1936-1939. Paris: Éditions de l’Éclat, 2007.

Bounan, Michel. Logique du terrorisme. Paris: Ed. Allia, 2003.

Cannac, René. Aux sources de la révolution russe: Netchaiev Du nihilisme au terrorisme. Bibliothèque historique. P: Payot, 1961.

Carr, Matthew, et Agnès Michaux. La mécanique infernale: l’histoire du XXe siècle à travers le terrorisme des nihilistes russes à Al-Qaida. Paris: H. d’Ormesson, 2008.

Casamayor. et pour finir, le terrorisme. Problèmes et documents. Paris: Gallimard, 1983.

Chaliand, Gérard. Les stratégies du terrorisme. Paris: Desclee de Brouwer, 1999.

Chaliand, Gérard, et Arnaud Blin. Histoire du terrorisme: de l’Antiquité à Al Qaida. Paris: Bayard, 2004.

Histoire du terrorisme: de l’Antiquité à Al Qaida. Nouvelle édition augmentée. Paris: Bayard, 2006.

. Histoire du terrorisme: de l’Antiquité à Daech. Paris: Fayard, 2015.

Conseil de l’Europe, éd. La lutte contre le terrorisme: les normes. Strasbourg: Éd. du Conseil de l’Europe, 2004.

Courtois, Stéphane. Enjeux philosophiques de la guerre, de la paix et du terrorisme. Mercure du Nord. Saint-Nicolas (Québec): les Presses de l’Université Laval, 2003.

Delga, Jacques, éd. Penser et repenser le terrorisme. Paris: MA éditions, 2016.

Denécé, Éric, et Sabine Meyer. Tourisme et terrorisme: des vacances de rêve aux voyages à risques. Paris: Ellipses, 2006.

Desmaretz, Gérard. Des guerres révolutionnaires au terrorisme: les stratégies de la subversion. Paris: Chiron, 2006.

« Éditorial. Le terrorisme dans la durée ». Esprit n° 420, no 12 (1 janvier 2015): 3.

Ferragu, Gilles. Histoire du terrorisme. Paris: Perrin, 2014.

Ford, Franklin Lewis, et Pierre-Emmanuel Dauzat. Le meurtre politique: du tyrannicide au terrorisme. Histoires. Paris: Presses universitaires de France, 1990.

France, éd. La France face au terrorisme: livre blanc du Gouvernement sur la sécurité intérieure face au terrorisme. Paris: la Documentation française, 2006.

Gayraud, Jean-François, et David Sénat. Le terrorisme. 2e éd. mise à jour. Que sais-je ? 1768. Paris: Presses universitaires de France, 2006.

« Guérillas et terrorismes ». Politique étrangère eté, no 2 (1 janvier 2011): 281.

Hobsbawm, Eric John, et Lydia Zaïd. L’Empire, la démocratie, le terrorisme: réflexions sur le XXIe siècle. Bruxelles: A. Versaille éditeur Paris Le Monde diplomatique, 2009.

Kautsky, Karl, et Nadine Stchoupak. Terrorisme et communisme contribution à l’histoire des révolutions. Paris: Ed. du Sandre, 2007.

Koren, Roselyne. Les enjeux éthiques de l’écrirure de presse et la mise en mots du terrorisme. Sémantiques. Paris Montréal: l’Harmattan, 1996.

« La démocratie face au terrorisme ». Études 4214, no 3 (1 janvier 2015): 4.

« La guerre contre le terrorisme : un succès incertain et coûteux1 ». Politique étrangère eté, no 2 (1 janvier 2011): 253.

Lamrani, Salim. Washington contre Cuba, un demi-siècle de terrorisme: l’Affaire des Cinq. Pantin: le Temps des cerises, 2005.

« Le terrorisme et les Américains musulmans ». Commentaire 39, no 2 (1 janvier 2016): 385.

L’Heuillet, Hélène. Aux sources du terrorisme: de la petite guerre aux attentats-suicides. Paris: Fayard, 2009.

Mannoni, Pierre. Les logiques du terrorisme. Collection Psycho-Polis. Paris: In press, 2004.

Marret, Jean-Luc. Techniques du terrorisme: méthodes et pratiques du « métier terroriste ». Défense et défis nouveaux. Paris: Presses universitaires de France, 2000.

. Techniques du terrorisme: méthodes et pratiques du « métier terroriste ». 2e éd. mise à jour, 2002, Mars. Défense et défis nouveaux. Paris: Presses universitaires de France, 2002.

Martin, Jean-Christophe, et Ahmed Mahiou. « Les règles internationales relatives à la lutte contre le terrorisme ». Bruylant, 2006.

Mayaud, Yves. Le terrorisme. Connaissance du droit. Droit privé. Paris: Dalloz, 1997.

Monneret, Jean. Camus et le terrorisme: essai. Essai. Paris: Michalon éditeur, 2013.

Neyrat, Frédéric. Le terrorisme: la tentation de l’abîme. Philosopher. Paris: Larousse, 2009.

Ngoupandé, Jean-Paul. L’Afrique face à l’Islam: les enjeux africains de la lutte contre le terrorisme. Paris: Albin Michel, 2003.

Nicolas Nelson, Daniel. « La coopération juridique internationale des démocraties occidentales en matière de lutte contre le terrorisme ». s.n., 1986.

Observatoire d’études géopolitiques, éd. L’Arabie saoudite face au terrorisme. Études géopolitiques 8. Paris: OEG, Observatoire d’Études Géopolitiques, 2008.

Passet, René, et Jean Liberman. Mondialisation financière et terrorisme: la donne a-t-elle changé depuis le 11 septembre ? Enjeux planète. Paris: Éd. de l’Atelier, 2002.

Pérouse de Montclos, Marc-Antoine. Diaspora et terrorisme. Paris: Presses de Sciences po, 2003.

Prazan, Michaël, et Christiane Ratiney. Une histoire du terrorisme. Enquête. Paris: Flammarion, 2012.

Rabinovitch, Gérard. Terrorisme-résistance d’une confusion lexicale à l’époque des sociétés de masse. Lormont: Le Bord de l’eau, 2014.

Raflik-Grenouilleau, Jenny. Terrorisme et mondialisation: approches historiques. Bibliothèque des sciences humaines. Paris: Gallimard, 2016.

Rapin, Ami-Jaques. Pour en finir avec le terrorisme l’équivoque de la terreur, de la Révolution française aux attentats jihadistes. Bern; Berlin; Bruxelles {etc.: P. Lang, 2014.

Rodier, Alain, et Éric Denécé. Al-Qaida, les connexions mondiales du terrorisme. Paris: Ellipses Editions Marketing, 2006.

Roy, Olivier. Les illusions du 11 septembre: le débat stratégique face au terrorisme. La République des idées. Paris: Seuil, 2002.

« Serge Daniel. Les Mafias du Mali. Trafics et terrorisme au Sahel1 ». Afrique contemporaine 252, no 4 (1 janvier 2014): 192.

Sommier, Isabelle. Le terrorisme. Dominos. Paris: Flammarion, 2000.

« Terrorisme et contre-radicalisation : le modèle danois ». Politique étrangère été, no 2 (1 janvier 2015): 173.

Walzer, Michael, et Camille Fort. De la guerre et du terrorisme. Paris: Bayard, 2004.

Wieviorka, Michel. Face au terrorisme. Collection opinion. Paris: Liana Levi, 1995.

 

 

 

Partager cet article
Repost0
Pour être informé des derniers articles, inscrivez vous :
Commenter cet article